مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم بعدِ هر الله اکـبـر یا عـلـی اکـبـر بگـویم حُسن او باشد حسینی، مظهر تقوا و ایمان ای اجل مهلت بده عمری از آن مظهر بگویم نام زیـبـایش گـواه سربـلـندیّ و بـزرگی رفعتش تحلیل کن تا مدحتش بهتر بگویم شاه شاهان را ملازم، پیـشمرگ آلهاشم مشتری شو گوهری شو قیمت گوهر بگویم یوسفش مشتاق دیدار اهل کنعانش خریدار صد عزیز مصر را در درگهش نوکر بگویم تا سخن میگفت، بابش احسنی میگفت و میگفت: آن سخن تکرار کن تا احسنی دیگر بگویم قدر او والاست دل دریاست اسمش با مسماست ماندهام با چه زبانی وصف آن دلبر بگویم بر حسین او دلبر است و دلبر عالم حسین است من که باشم از کـمال زادۀ حـیدر بگویم اوّلین قربانی از اولاد حیدر این جوان بود باید او را چون علی سردار نام آور بگویم بارالها در ره اسلام جـان بر کـف نهادم تا فدایت جان، به زیر نیزه و خنجر بگویم تو گواهی، داد خواهی، تکیه گاهی یا الهی اذن ده در محضرت راز دل مضطر بگویم رفت آن عاشق جهادی کرد در راه عقیده آفرین گوید جهانی زآن جهادش گر بگویم سینه در تاب و تب افتاد آن عزیز از مرکب افتاد گفت با جانان خوشم از ساقی و ساغر بگویم پیکـرم بر دفتری مانَد که شیـرازه ندارد عالمی سوزد اگر یک باب از این دفتر بگویم زیر باران سنان و تیر و شمشیرم ولیکن رسم مردان نیست درد دل بر این لشکر بگویم |